برخورد با بدگويان
برخورد با بدگويان
برخورد با بدگويان
نويسنده:محمد رضا اکبري
منبع:قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام)
منبع:قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام)
و هر گاه به او مي رسيد بدگوئي مي كرد و اميرالمومنين عليه السلام را نيز مورد طعن قرار مي داد. بعضي از ياران حضرت عرض كردند اجازه دهيد ما اين فاسق را بكشيم ، اما امام عليه السلام به شدت آنها را نهي كرده و آدرس محل كار و مزرعه آن مرد را سوال كرد. گفته شد امام درآن ناحيه از مركب خود پياده شد و نزد او نشست و بارويي گشاده با او صحبت كرد و خنديد. آنگاه سوال كرد: چقدر براي زراعت خود خرج كرده اي ؟
او در جواب گفت : صد دينار حضرت فرمود: اميد داري چقدر سود نصيب تو گردد؟ گفت : علم غيب نمي دانم . حضرت فرمود: گفتم : اميد داري چه اندازه سود ببري ؟ گفت : اميدوارم دويست دينار سود ببرم . امام عليه السلام كيسه اي به او داد كه سيصد دينار در آن بود فرمود: زراعت هم مال خودت باشد و خداوند آنچه اميد داري نصيب مي كند. آن مرد سر امام عليه السلام را بوسيد و از او خواست كه از خطايش در گذرد. امام عليه السلام بر او لبخندي زد و بازگشت . وقتي امام عليه السلام به مسجد رفت آن مرد را ديد كه نشسته است ، وقتي چشمش به امام عليه السلام افتاد: گفت : اللّه اعلم حيث يجعل رسالته خداوند داناتر است كه رسالتش را در چه كسي قرار دهد. اصحاب آن حضرت پرسيدند قضيه چيست ؟ امام عليه السلام فرمود شما چيز ديگري مي گفتي حال شنيديد الان چه گفت ؟ وقتي امام عليه السلام به منزل خود رفت به يارانش كه از اوخواسته بودند اجازه دهد آن مرد را بكشند فرمود: كداميك بهتر بود آنچه شما مي خواستيد انجام دهيد يا آنچه من مي خواستم انجام دهم ؟ من با مبلغي او را اصلاح كردم و با اين شراو را از خود دور كردم.
او در جواب گفت : صد دينار حضرت فرمود: اميد داري چقدر سود نصيب تو گردد؟ گفت : علم غيب نمي دانم . حضرت فرمود: گفتم : اميد داري چه اندازه سود ببري ؟ گفت : اميدوارم دويست دينار سود ببرم . امام عليه السلام كيسه اي به او داد كه سيصد دينار در آن بود فرمود: زراعت هم مال خودت باشد و خداوند آنچه اميد داري نصيب مي كند. آن مرد سر امام عليه السلام را بوسيد و از او خواست كه از خطايش در گذرد. امام عليه السلام بر او لبخندي زد و بازگشت . وقتي امام عليه السلام به مسجد رفت آن مرد را ديد كه نشسته است ، وقتي چشمش به امام عليه السلام افتاد: گفت : اللّه اعلم حيث يجعل رسالته خداوند داناتر است كه رسالتش را در چه كسي قرار دهد. اصحاب آن حضرت پرسيدند قضيه چيست ؟ امام عليه السلام فرمود شما چيز ديگري مي گفتي حال شنيديد الان چه گفت ؟ وقتي امام عليه السلام به منزل خود رفت به يارانش كه از اوخواسته بودند اجازه دهد آن مرد را بكشند فرمود: كداميك بهتر بود آنچه شما مي خواستيد انجام دهيد يا آنچه من مي خواستم انجام دهم ؟ من با مبلغي او را اصلاح كردم و با اين شراو را از خود دور كردم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}